بیانیهی اخیر جماعت دعوت و اصلاح زمینهای فراهم نموده تا این تشکّل مدنی، آماج حملات و انتقادهای شدیداللحنی از طرف برخی افراد و گروهها قرار گیرد و اتّهاماتی بر آن وارد شود؛ بنابراین ضروری است برای تبیین این موضوع نکاتی بیان شود:
۱. «جماعت دعوت و اصلاح» دارای مبانی، افکار، اندیشهها و مواضع مختصّ به خود است که ممکن است با دیگران اختلاف داشته و متفاوت باشد. هرگز چه در گذشته و چه اکنون، خود را اپوزیسیون و معارض نظام، معرّفی ننموده و آن را رسالت خویش قرار ندادهایم. بیان این موضوع از روی نفاق و یا برای جلب نظر کسی نبوده است بلکه نشانگر منش و روشی است که برگزیدهایم.
کار ما دعوت به معنویت، ترویج آموزههای دینی، اصلاح ساختار اجتماعی و حرکت دادن جامعه بهسوی تعالی فرهنگی و اخلاق والا است. شاید در بعضی موارد کسب مصالح جامعه مقتضای آن بوده که در حوزههای سیاسی نیز ورود پیدا کنیم.
۲. از نگاه ما صرف اصلاح ساختار سیاسی، موجب رفع همهی موانعِ رشد و ترقّی آن جامعه نمیشود؛ بلکه این امر نیازمند فراهم شدن بسترهای فرهنگی و اجتماعی است که در صورت مهیّا شدن، میتواند نویدبخش یک جامعهی بهتر باشد؛ امّا این امر به معنی سکوت در مقابل بیعدالتی و تبعیضهای اجتماعی موجود نیست و ظلم از جانب هر کسی باشد مورد قبول ما نیست؛ برپایی عدالت را هدف اساسی رسالت پیامبر (ص) میدانیم: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(حدید: ۲۵)؛ «به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند.»
۳. در جامعهی ما، عدّهای خود را علمدار آزادی و دموکراسی عنوان میکنند؛ در حالیکه هر اندیشه و تفکری که مخالف با نظر آنان باشد را با انواع اتهامات واهی آماج حملات خود قرار میدهند. اینان که مداخلهی آمریکا در کشور ما را تنها راه چاره میدانند؛ لازم است بدانند که با نگاهی گذرا به تاریخ، این گزینه مردود است. آمریکا هرگز در جهت رفع موانع ملّتها قدم مثبتی برنداشته و حتّی مدّعی آن نیز نبوده است. آمریکا در عمل سالهاست که از حکومتهای دیکتاتور و کودتاهای نظامی در منطقه پشتیبانی کرده و وضعیت عراق، افغانستان، مصر و اخیراً خالی کردن پشت کردها و... گواه این مدّعاست.
۴. جماعت گذشتهی قابل دفاعی دارد که مایهی مباهات است؛ که در میانهروی در فکر و اندیشه، خیرخواهی در عمل، تعامل و همزیستی و سازگاری با دیگر اندیشهها جلوه میکند. هر انسان منصفی میداند که تاکنون دست اعضای جماعت به خون کسی آلوده نشده و شریک هیچ جرم و خیانتی نبوده است. مبنا را بر تعامل سازنده با تمام طیفها و گروهها و نه تقابل با آنها، گذاشتهایم و در تعامل با نظام حاکم هم بدین شیوه عمل کردهایم. این تعامل ما با طرفهای مقابل دلیل بر تأیید عملکرد آنها در تمام زمینهها و یا کسب رضایت آنها نیست بلکه حرکت در جهت مقصدی است که به آن معتقد هستیم.
۵. برافروختن احساسات مردم و غوغاسالاری کار آسانی است؛ امّا خدمتی به رشد و توسعهی جامعه نمیکند. بسیار مشاهده کردهایم کسانی را که در انتخابات یا مناسبتهای دیگر، چنان از حقوق قومی و اجتماعی مردم سخن میگویند که شجاعت آنان ما را مبهوت میکند؛ امّا وقتی به ساحل امن خواستههای خود رسیدهاند چنان تغییر موضع دادهاند که گویی هرگز آن من سابق نبودهاند؛ امّا کاری که مبتنی بر منطق و حکمت باشد از نگاه بسیاری از مردم پذیرفتن آن دشوار است؛ زیرا ثمرهاش آنی نیست و تجلّی آن مستلزم صبر و بردباری است. آنکس که نفس عمیق نداشته باشد نمیتواند مروارید را از عمق دریا بیرون آورد.
۶. متّهم شدن جماعت از سوی یک رسانهی معلومالحالِ وابسته به کشورهای بیگانه، مبنی بر وابستگی و دستساخته بودن جماعت، نشان از قصور علمی و عدم آگاهی دارد؛ در حالی که تشکیل هستهی اولیهی جماعت به قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ برمیگردد. هر شخصی با اندک دانش سیاسی، متوجّه است که سازماندهی تفکّرهای رادیکال و افراطی، کار پیچیدهای نیست؛ زیرا این امر نیاز به تربیت زمانبر و همهجانبه ندارد؛ امّا ایجاد تفکّری که بر مبنای عقل، اندیشه و میانهروی باشد و اخلاق والا را ترویج دهد، نیازمند فرآیندی طولانی و سازمانیافته است. چنین جمع تربیتیافتهای نمیتواند ابزاری در دست هیچ جریان و جناحی، جهت رسیدن به اهداف مورد نظر آنان باشد. جماعتی که بر اساس خرد جمعی قدم برمیدارد، دستنشانده نیست.
۷. شاید بعضی از مواضع جماعت از دید دیگران اشتباه به نظر برسد؛ امّا جماعت هرگز در مسیر به دست آوردن مصالح جمعی خود به قیمت لطمهزدن به مصالح جامعه قدم برنداشته است. هر جمعی حقّ دارد اجتهاد خود را داشته باشد و روشی را دنبال کند که به آن معتقد است. اصابت و خطا در مواضع سیاسی را نمیتوان با موازین ساده سنجید و به آسانی تحلیل کرد. در یک موضعگیری همسان توسط شخصیتها و تشکلهای متفاوت اجتماعی، چرا واکنش انتقادی و تخریبی باید متوجه یکی از آنها گردد؟ آیا این رفتار دوگانه جای سؤال و تأمّل ندارد؟ اگر مشکل اصلی این رویکرد، مخالفت وجودی با نهاد جماعت نیست، پس چیست؟
به کوشش توان دجله را پیش بست/ نشاید زبان بد اندیش بست
رهایی نیابد کس از دست کس/ گرفتار را چاره صبر است و بس
خداوند میفرماید «وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ»(طه: ۱۳۰)؛ «پس بر آنچه مىگويند شكيبا باش»
۸. در مواردی به جماعت خرده میگیرند که چرا از خود دفاع نمیکند؟ جواب ندادن دلیلی بر بیجوابی یا صحّت اتهام وارد شده به جماعت نیست؛ بلکه جواب دادن به دیگران نیازمند بیان عملکرد گذشته و لب گشودن از فعالیتها و خدماتی که به جامعه ارائه شده است، دارد؛ در حالی که هدف از انجام اعمال خیر کسب رضای خدا بوده نه مباهات کردن و فخر فروختن بر دیگران؛ وگرنه برای نمونه کسانی که در جریان زلزلهی استان کرمانشاه روزهای اندکی در آنجا بودند، با کولهباری از عکس و سلفی... برگشتند، امّا برادران و خواهران ما تا همین روزهای اخیر شب و روز، گمنام تلاش بیوقفه داشته و آن را مدالی بر شانهی جماعت قرار ندادهاند. دیگر مؤسّسات خیریه و کارهای دیگر نیز بماند.
بیان بعضی حقایق گاهی خلاف مصالح جماعت بوده است و شاید منجر به تخریب افراد و دیگران گردد و به همین سبب سکوت را پیشه ساختهایم وگرنه همه میدانند افراد توانمندی در این جمع وجود دارد که در قلمفرسایی دست بالایی دارند. بنابراین اگر نیّت ما خالصانه برای خدا باشد او مدافع ما خواهد بود: «إِنَّ اللَّه يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا». پاسخگویی شبهات وارده بر جماعت نباید ما را از رسالت خود بازدارد که شاید یکی از اهداف مخالفان نیز همین باشد. گرچه در مواردی هم این اتّهامات نتیجه سوء فهم و عدم آگاهی نبوده بلکه زاییدهی حسادت، کینه و دشمنی فکری و عقیدتی و فضای رقابتی است.
نظرات
بدوننام
01 بهمن 1398 - 06:17درود بر هیوا راشدی نازنین. از این دست مقالات در توجیه و تبیین سیاستهای جماعت بیسیار ضرور است.
بدوننام
02 بهمن 1398 - 06:53هر چند بیان چند خط نوشته در رابطه با مقصد و مقصود از چنین جماعتی بسی خوشحال کننده است اما چند مورد را نباید از نظر دور داشت نخشت اینکه جناب راشدی سخنگوی این جمع نیست پس نباید چون سخنگوی حزب لب به سخن می گشود. دوم اینکه منش این حزب در طول چهل سال گذشته منش شتر مرغی بوده و ناتوان از ارائه اهداف معین و مشخصی بوده است و مصلحت اندیشی اساس کار ایشان بوده است و چه بسیار از این آشفته بازار به سود خویش بهره گرفته و صفات نداشته را به خود نسبت داده و کارهای نکرده را و دلیری های نداشته را و خردهای نورزیده را به خود نسبت داده و از سوی دیگر تندی و حدت و شدت و کاهلی و تنبلی و بی خردی را به دیگران نسبت داده است. این حزب درمیزان انصاف حزبی مصلحت اندیش است و مصلحت این حزب در حضورش است هر چند حضورش هیچ ذهنی را برنیاشوبد تا خردورز باشد و جهانی را برنینگیزد تا راهی دیگر برگزیند و ووو با تشکر